«ویلیام کلی وولفیت» نویسنده و شاعر جوان آمریکایی در دانشگاه پنسیلوانیا به تحصیل دکترای ادبیات امریکا مشغول است. او داستانهای کوتاه، شعر و مقالههای خود را در مجلههای ادبی "سینسیناتی ریویو"، "ناینث له ت"، "لوسآنجلس ریویو" و مجله های ادبی دیگری به چاپ می رساند.
منتشر شده در فرهیختگان
« بذرها و ستاره ها »
دوستانم چاه ها را جادو میکنند
وعده دیدار می گذارند
ایمان میبندند
به بذرها
پیازهای کوچک
و چشمهای روی سیبکها (۱)
مزرعه، خشک، لمیزرع
پینه بر لب، سترون.
آنها رازدارند
و نامهای حقیقیشان
در زبان نمیچرخد
به اجبار به آنها میگویم،
"حرطانی"(۲)، سیاهه، تنبله،
کثیفه.
داسین میگوید
آنها همهچیز میبلعند
از گوشت چسبناک شتر
تا گوشت ریشریش اسب
حتی پاچه و روده
کود حیوانی خوب به زمین میدهند
دورهگردی میکنند
سبزیهای کمپر و نشُسته
به خریداران طوارقی(۳ )عرضه میکنند
آنها اشارهای میکنند
و رو بر میگردانند
جرات دستزدن ندارند
این فرزندان بردههای رها شده
میتوانند هرجایی بروند
اما میمانند، همچون من
شبهای اینجا مرا وا میدارد
ستایش کنم
خدای آسمانهای کویر را
آسمانهایی ستارهباران
از چشمانِ چشمکزنِ مُردگانم
که در پناه بالهای داسیشکل پروردگارند
آسمانهایی ستاره باران
از چشمان چشمکزن مردگانم
که در پناه بالهای داسیشکل پروردگارند
بیهیچ مشقتی یا دردی.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سیبک در کشاورزی به ریشههای غدهای مثل سیبزمینی میگویند که معمولا از چشمهایی که بر سطح آنهاست جوانه میروید.
.2حرطانی به کارگران سیاهپوست از نسل بردگان سابق در غرب صحرا، در کشورهایی مانند مراکش، گفته میشود.
.3طوارق: یکی از اقوام بربر در شمال آفریقاست که قومی صحرانشین میباشد و افراد آن روزگاری در همهی صحرای بزرگ آفریقا کوچگردی میکردند ولی امروزه بیشتر در غرب صحرا سکونت دارند.
No nací en la palabra, sino en el esfuerzo continuo de parirla. El silencio imponente de las hojas en blanco todavía me resulta tan envidiable y a la vez estremecedor que no puedo decir que No. Empecé con la poesía y la escritura fragmentaria, y más tarde sazoné mi vida hecha fragmentos con la traducción; hasta hoy, no he renunciado a esta multipolaridad. Soy Vahid; nacido en Teherán, una ciudad de Oriente Medio.