تـو از آندسـت تنهاییهــایی هستـی که یکدستتر از مــن
چـــیزی دیــدهای بـه تنــهایی؟!
یا بـــا کسی بـــودهای بـه تنهــــایی؟!
اسـترس قطعــن به سطرهـای بــعدی زندگــیام وارد میشــود
آنجـا کـه ســنگ گـورم را بــا یکدست بـرمــیداری
وَ در جایی قبــلی
کـنار کــلمهای که اول - بــار بـرایـــت پیـچیـده آوردهبـودم
بـا دستی که آخـر - بــار دسـتم نـگرفـت
مـینـویسـی:
« مُـردهای که با اسـترس ِ جاودانگیاش مـیخوابــد
صبـحهــا مـوظــفسـت
علـف ِ سـبزشــده بــر گــورش را
تنهـــایی بــار بزنــد. »
چـــیزی دیــدهای بـه تنــهایی؟!
یا بـــا کسی بـــودهای بـه تنهــــایی؟!
اسـترس قطعــن به سطرهـای بــعدی زندگــیام وارد میشــود
آنجـا کـه ســنگ گـورم را بــا یکدست بـرمــیداری
وَ در جایی قبــلی
کـنار کــلمهای که اول - بــار بـرایـــت پیـچیـده آوردهبـودم
بـا دستی که آخـر - بــار دسـتم نـگرفـت
مـینـویسـی:
« مُـردهای که با اسـترس ِ جاودانگیاش مـیخوابــد
صبـحهــا مـوظــفسـت
علـف ِ سـبزشــده بــر گــورش را
تنهـــایی بــار بزنــد. »
No nací en la palabra, sino en el esfuerzo continuo de parirla. El silencio imponente de las hojas en blanco todavía me resulta tan envidiable y a la vez estremecedor que no puedo decir que No. Empecé con la poesía y la escritura fragmentaria, y más tarde sazoné mi vida hecha fragmentos con la traducción; hasta hoy, no he renunciado a esta multipolaridad. Soy Vahid; nacido en Teherán, una ciudad de Oriente Medio.